به گزارش مشرق، ارتش ایران پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ از کمک های نظامی آمریکا جهت تقویت و نفوذ آمریکا در ایران و در منطقه برخوردار گردید. تفاوت میسیون نظامی آمریکا در ایران با هیئت های نظامی در بسیاری از کشورهای جهان این بود که پرسنل نظامی آمریکا در ایران جزو نیروهای مسلح ایران محسوب می شوند.
«سولیوان» آخرین سفیر آمریکا در ایران، که شناخت عمیقی از نیروهای مسلح ایران داشت و افسران عالیرتبه و سران ارتش را به خوبی می شناخت، می گوید:
«در اواخر سلطنت شاه به استثنای شش نفر از افسران ارشد آمریکایی، بقیه مستشاران و کارکنان آمریکایی نیروهای مسلح ایران، حقوق بگیر دولت ایران بودند. حقوق و مزایا و هزینه ایاب و ذهاب و مخارج تحصیل فرزندان آن ها از طرف دولت ایران تامین می شد و علائمی که روی یونیفرم آن ها دوخته می شد آن ها را عضو خانواده نیروهای مسلح ایران محسوب می نمود.»
شاه ایران در سال های پایانی حکومت خود به صورت بوالهوسانه ای، اقدام به خریدهای کلان تسلیحاتی از آمریکا و انگلستان نمود. برای مثال، در سال ۱۹۷۷ میلادی، شاه به کارخانه تانکسازی «ویکرز-آرمسترانگ» سفارش هزار و دویست دستگاه تانک چیفتن داد تا به نام «شیر ایران» خریداری شوند. تعداد تانک هایی که صنایع اسلحه سازی انگلستان به ایران فروخت، بیش از تعدادی است که به ارتش بریتانیا فروخته است.
از سال ۱۹۷۴ میلادی ارتش ایران بیش از ۵۰۰ هلیکوپتر مخصوص حمل و نقل و حمله را به کمپانی هلیکوپتر سازی «بل» سفارش داد و در پی آن سفارش های عدیده دیگری مخصوصا برای خرید هلیکوپترهای AH_HJ داده شد.
پرواز با این هلیکوپترها و نگهداری آن ها با توجه به تعداد زیادشان از عهده پرسنل نیروهای مسلح ایران برنمی آمد. از همین رو، تعداد زیادی از آمریکایی ها برای تعلیم پرواز و مراقبت ایم هلیکوپترها به استخدام ارتش ایران درآمدند.
(مرکز فعالیت این عده شیراز و اصفهان بود و از آنجایی که بسیاری از آمریکاییانی که به این منظور به ایران اعزام شده بودند، از سربازان قدیمی جنگ های ویتنام بودند و اکثرا همسران ویتنامی داشتند، طرز رفتار و بی بند و باری آن ها در جوامع سنتی شهرهای مذکور، واکنش های نامطلوبی به بار آورد.)
حجم بالای خرید تسلیحات آمریکایی توسط ایران کار را به جایی رساند که یک کمیسیون تحقیق سنا در اوت ۱۹۷۶ میلادی، فاش کرد: «ارتش ایران امروز نمی تواند بدون حمایت روزانه آمریکا وارد جنگ گردد.»
گرچه باورش سخت است اما سلاح هایی که به ایران تحویل میشد چنان ماهیت پیچیده و پیشرفته ای داشت که نه تنها نظامیان ایران مهارت فنی راه اندازیشان را را نداشتند بلکه گاهی خود آمریکاییان هم نمی توانستند از عهده به کار انداختن آن برآیند!
به کار انداختن این تجهیزات و مهمات مافوق کامل، مانند هواپیمای اف-۱۴، مجهز به سیستم موشک های «فونیکس» و رادار پرنده آواکس و هلیکوپتر AH_HJ تخصص فوق العاده فنی لازم داشت و در نتیجه لازم بود برای به کار انداختن آن، هزاران مهندس و کارشناس متخصص آمریکایی به ایران بیایند.
(این نکته هم جالب توجه است که در ارزیابی شرکت «مک دانل داگلاس» سازنده هو اپیمای اف-۴ که ایران نزدیک به ۳۵۰ فروند از آن را خریده بود، تنها ۳۰ نفر خلبان از خلبانان اعزامی ایران در آزمایش شرکت نامبرده موفق بیرون آمدند).
تحقیقات سنای آمریکا روشن ساخت که علاوه بر متخصص فنی برای به کار انداختن سلاحهای پیشرفته باید مشاورانی دولتی در ارتش ایران استخدام شوند تا به خرید سلاح ها و اداره امور مالی آن و اداره و سازمان افسران اشتغال ورزند.
این تحقیقات هم چنین ثابت کرد که ارتش ایران باید تا ده سال دیگر و شاید بیشتر وابسته به هزاران آمریکایی باشد تا بتوان از آن نیروی قابل اطمینانی به وجود آورد. به علاوه، این تحقیق سنای آمریکا تنها قسمتی از این حقیقت را هویدا ساخت که حضور هزاران آمریکایی مذکور به عنوان مستشار نظامی در ایران، یعنی در قلب منابع نفتی که مایع حیاتی گرانبهایی برای گردش ماشین عظیم غرب در دو قدمی مرزهای شوروی است، جهت دیگری نیز دارد که آن هم حفاظت این منابع نفتی است.
امروز هم برای ما مشکل است که با قاطعیت شماره واقعی آمریکاییانی را که به حساب نیروهای مسلح شاه در ایران کار می کردند تعیین کنیم. در این باره تهران و واشنگتن سعی داشتند این امر را به حساب اسرار محرمانه بگذارند و چیزی از آن را فاش نکنند.
تحقیقات سنای آمریکا، شماره آمریکاییان را که در نیروهای مسلح شاه کار می کردند - اعم از نظامی و غیرنظامی - در سال ۱۹۷۵ به شانزده هزار نفر و در سال ۱۹۷۶ به بیست و چهار هزار نفر برآورد کرده بود و تخمین زده بود که این تعداد در سال ۱۹۸۰ از شصت هزار نفر تجاوز خواهد کرد یعنی تقریبا هر سال ده هزار نفر بر عده آمریکاییان در ایران اضافه می شد. البته در این آمار افراد خانواده آمریکاییان هم حساب شده بود.
با وجود این عده زیاد، در گزارش تحقیقی سنای آمریکا از افراد نظامی آمریکایی که به عنوان مأموریت موقت محدود به ایران می آیند ذکری نشده بود و اگر این عده را هم به آن اضافه کنیم تعداد واقعی، بسیار زیادتر از عده ای است که در گزارشات سنای آمریکا از آن یاد شده است. بنابراین، چنین نتیجه می گیریم که ایران کشوری بود که بزرگترین تعداد آمریکاییان در آنجا اقامت داشتند و در خدمت یک دولت خارجی کار می کردند.
*۲۲۰۰ کارمند کشوری از وزارت دفاع ملی آمریکا،
*۱۱۰۰ نفر نظامی با اونیفورم مخصوص،
۴۰۰ نفر از کارمندان سایر وزارتخانه ها،
۵۳۰ نفر از کارمندان قراردادی وزارت دفاع آمریکا،
و سیزده هزار نفر در بخش خصوصی
که جمع کل آنها شانزده هزار و هفتصد نفر بود.'
( این اطلاعات از اظهارات جوزف سیسکو معاون وزارت امور خارجه آمریکا به دست آمده است که در تاریخ دوم ژوئن ۱۹۷۵ در کمیسیون تحقیقات کمیته روابط بین المللی کنگره ایراد کرده است.)
از سال ۱۹۷۵م به بعد این عده در بعضی از بخش ها ده برابر شد. به مجموع آن چه را که مربوط به کارمندان کشوری وزارت دفاع آمریکا و نظامیان اونیفورم پوش بود "MAAG " می گفتند که مخفف «گروه کمک و مشاوره نظامی» است. کار رسمی آنها عبارت بود از:
«مشاوره با نیروهای مسلح شاهنشاهی ایران درباره مسائل مربوط به دفاع و سازمان آن و همچنین برنامه ریزی و طبقه بندی و اجرای برنامه کمک های نظامی به ایران»(اخذ شده از جواب کتبی وزارت دفاع آمریکا به سئوال کتبی مورخ بیستم ژوئن ۱۹۷۵ لی. ه. هامیلتون که در آن زمان رییس کمیسیون تحقیقات سنای آمریکا بود.)
این قسمت را هم اضافه کنیم که گروه کمک و مشاوره نظامی آمریکا در ایران به نیروی ژاندارمری و پلیس هم همین کمک هایی می کرد چنان که در استفساریه وزارت دفاع آمریکا آمده است:
«میسیون نظامی آمریکا در ایران وظیفه دارد با وزیر کشور ایران در موضوعات مربوط به سازمان، تعلیم و تربیت، اختیارات واحدهایی که وابسته به وزارت کشور است و هم چنین استعمال مهماتی که برای آنها تهیه میشود و در مسائل دیگر مربوطه مشورت و راهنمائی کند.»
به این ترتیب نظامیان آمریکایی در ایران نه تنها در ساختار ارتش شرکت دارشتند بلکه همچنین مستقیما در عملیات پلیسی، ژاندارمری و دیگر سازمان های سرکوبگر شبهه نظامی ایرانی که کار اصلی آن مربوط به دوام و بقای نظام شاهنشاهی و ریشه کن کردن هر گونه مخالفت با شاه است مداخله می کردند.
تا آن جا که مربوط به کارشناسان نظامی آمریکا وابسته به وزارت دفاع ملی می شد، بیشتر آنها از جنگجویان سابق جنگ ویتنام یا از افسرانی بودند که از خدمت نظامی مرخص شده بودند و فعالیت آنها منحصر بود به تعلیم و تربیت سربازان ایرانی، خلبانی هلیکوپترها، هواپیماها، تانک ها و زره پوش ها و آموزش مخابراتی و نگهداری ساز و برگی فنی. لازم به یاد آوری است که تعداد آنها در سال ۱۹۷۵ پانصد و سی نفر بود اما در سال ۱۹۷۸ شماره آنان را به هشت هزار نفر تخمین می زدند.(اینترنشنال هرالد تریبیون، ۱۴ ژوئیه ۱۹۷۸)
آمریکاییان دیگری هم در بخش های خصوصی کار می کردند و تعداد زیادی نیز بودند که شرکت هایی که برای تهیه مهمات قرارداد بسته بودند آنها را به ایران اعزام می داشتند. وظیفه آنها هم تعلیم و تربیت سربازان ایرانی و مراقبت در نگهداری مهمات و سلاحهایی بود که به ایران فروخته بودند. تعداد این آمریکاییان در سال ۱۹۷۵ سیزده هزار نفر بود که در سال ۱۹۷۸ از سی و دو هزار نفر تجاوز کرد.(اینترنشنال هرالد تریبیون، ۱۴ ژوئیه ۱۹۷۸)
روزنامه «اینترنشنال هرالد تریبیون» که حساب نهایی را کرده، عقیده دارد در ماه اوت سال ۱۹۷۸م تعداد آمریکاییانی که در ایران برای ارتش شاه کار میکردند در حدود چهل هزار نفر بود(گزارش ریچارد.ت. سیل در واشنگتن پست، ۱۲ مه ۱۹۷۸، تحت عنوان « آمریکاییان شاه»).
در این جا باید یاد آوری کنیم که این عده در سال ۱۹۷۵ شانزده هزار و هفتصد نفر بودند. از طرف دیگر اگر افراد خانواده این تکنسینها و نظامیان آمریکایی را هم در نظر بگیریم که به ایران یعنی اقامتگاه جدید خود آمده اند عده آنها از شصت هزار نفری که سنای آمریکا برای سال ۱۳۵۷ ش-۱۹۷۸ م پیش بینی و حساب کرده بود به مراتب زیادتر میشود و با این حساب اگر مقدار سلاحهایی را که شاه تا سال ۱۹۸۰م می خرید با تعداد نظامیان آمریکایی مقایسه کنیم بدون شک در سال ۱۹۸۰ صد هزار آمریکایی در ایران سکونت می کردند.
در سال ۱۹۸۰م که تظاهرات مردم ایران بر ضد شاه آغاز گردید آمریکاییانی که در ایران بودند در محاصره قرار گرفتند. دوازده هزار نفر آمریکایی که برای شرکت هلیکوپتر سازی «بل» کار می کردند مجبور بودند در شهرکی به مساحت سی هکتار در نزدیکی اصفهان زندگی کنند. یک روزنامه نگار آمریکایی گزارش جالبی درباره این جامعه آمریکایی که مانند یهودیان ساکن »گتو»، ملزم به اقامت در این شهرک شده اند تهیه کرده است. این روزنامه نگار آمریکایی در گزارش خود چنین می نویسد: «یکی از اعضای اداره کارگزینی شرکت بل کسانی را که شرکت وی به ایران آورده است چنین توصیف کرد:
این هایی که شما در این جا می بینید، نظامیان و شاغلین سابق ارتش آمریکا هستند و افرادی هستند که سایگون را دوست دارند، از سربازان قدیمی هستند که نمیدانند چگونه روزی خود را تأمین کنند ولی از وقتی به این جا آمدهاند حقوقهای خوبی به آنها پرداخت می شود، یکی از دوستان او اضافه کرد: و من نمی دانم چرا ما اینقدر کارمندان خود را از زندان های «تکزاس» و «تنسی» انتخاب و استخدام کرده ایم؟ اینها یک مشت آدم سنگدل و بی رحم هستند که از افراد دائم الخمر و ناراحت تشکیل شده اند و اغلب سابقه بازداشت دارند زیرا زد و خورد و دعوا کرده اند و در ملاء عام دزدی و شرارت نموده اند.
یک دیپلمات آمریکائی گفت:
« آنها با موتورسیکلت وارد مسجد شاه می شوند و چنان که می دانید این مسجد یکی از مراکز مقدس مسلمانان شهر است، کار آنها مثل این است که کسی رادیوی ترانزیستوری خود راروشن کند و در همان حال به حضور پاپ برود؛ شبی یکی از خلبانان آمریکایی در قرارگاه هوایی، چانه یک دختر آلمانی را که تازه با او ازدواج کرده بود به ضرب مشت شکست و همان شب او را خفه کرد.» یک استاد زبان که برای یکی از شعب شر کت بل کار می کند مشکلات خود را به این شرح خلاصه می کند: «اغلب این ها ولگرد هستند، اینان طفیلی های سفید پوستان فقیرند که به این جا آمده اند تا پول زیاد جمع کنند». [و ما نیز اضافه می کنیم، و این ها همان هایی هستند که شاه به آنها مصونیت سیاسی داد!! و امام خمینی با دلاوری مخالفت ورزید.]
ولی این سفید پوستان فقیر برای خود مزایایی دارند:
«آمریکاییانی که به ایران آمده اند هیچ زحمتی برای خوردن غذاهای محلی به خود نمی دهند. آن ها غذاهای بسته بندی شده را در مغازه های مخصوص محل سکونت خویش به قیمت ارزانی می خرند که به حساب کارفرمای آن ها گذاشته می شود. آن ها دور از مردم محلی زندگی می کند، برای بچه های خود مدارس مخصوص دارند و جز خودشان با دیگران آمد و رفت و معاشرت نمیکنند». «وزارت دفاع» آمریکاییان را از مصرف لبیات محلی منع کرده است زیرا این محصولات از نظر پاستوریزه کردن در سطحی نیست که در آمریکا عمل می شود. با پروازهای مخصوصی هواپیمای باری سی ۱۳۰ هر روز چندین تن شیر، تخم مرغ و کره با «کیفیت قابل قبول» وارد شده و در دسترس این جامعه آمریکایی در ایران گذاشته می شود...»
به گزارش گروه خبر خبرگزاری برنا، «مایک پومپئو» رئیس سازمان سیا در گفتوگویی اختصاصی با شبکه خبری «بی. بی. سی» درباره ایران، روسیه و چین به اظهار نظر پرداخت.
پومپئو درباره این ایده که آمریکا نفوذ کمی را در امور سوریه داشته است، گفت: «ما قصد داریم روی این مشکلات پیچیده کار کنیم و هر کجا که میتوانیم علیه ایرانیها فشار آوریم.»
پومپئو در این مصاحبه درباره نامه اخیر خود به سردار «قاسم سلیمانی» فرمانده نیروهای قدس سپاه، گفت: «من میخواستم پیامی واضح برای او مبنی بر این ارسال کنم که آمریکا، غرب و انگلیس در منطقه منافعی دارند و حمله به آنها با مقابله به مثل مواجه خواهد شد. او باید به شدت از این مسئله آگاه باشد که اقدام علیه منافع آمریکا تحمل نمیشود.»
وی با منتسب کردن موشکهای انقلابیون یمن به ایران، شلیک این موشکها به سوی عربستان را «غیر قابل پذیرش» و به مثابه «اقدامی جنگی» توصیف کرد.
وی با تکرار اتهامات همیشگی آمریکا علیه ایران، مدعی شد که فعالیتهای منطقهای ایران در راستای منافع ایران نیستند.
مایک پمپئو که قبل از تصدی ریاست سازمان سیا از جمله نمایندگان تندروی حزب جمهوریخواه آمریکا بود، تهدید اقتصادی چین برای غرب را حتی از روسیه هم بزرگتر دانسته و گفت: «اگر به ابعاد اقتصادی این دو کشور فکر کنید، چین در مقایسه با روسیه، توان به مراتب بیشتری برای انجام این مأموریت دارد.»
وی با ذکر نمونههایی از برتری چینیها به تلاشهای این کشور در سرقت اطلاعات تجاری و رخنه به مکانهای آموزشی از قبیل مدارس، بیمارستانها در آمریکا، انگلیس و اروپا اشاره کرد.
پمپئو اظهار داشت: «ما شاهد تلاشهای هکری چینیها برای سرقت اطلاعات امریکا، رخنه به کشور از طریق جاسوسان و افرادی که از سوی دولت چین برای فعالیت علیه آمریکا وارد این کشور میشوند، هستیم.»
رئیس سیا پیرامون روسیه و قیاس آن با اقدامهای چین اظهار داشت که مداخله روسیه در آمریکا با تمرکز بر مناظرههای سیاسی در واشنگتن و رخنه سایبری و درز اطلاعات و نیز استفاده از رسانههای اجتماعی برای تفرقه افکنی بوده است.
پومپئو در این مصاحبه در زمینه «تهدیدهای موشکی کره شمالی» علیه آمریکا نیز هشدار داد و گفت: «کره شمالی قادر است ظرف چند ماه آینده با جنگافزارهای اتمی به آمریکا حمله کند.»
به گزارش برنا به نقل از العالم، وی دراین زمینه گفت: «وظیفه ما این است که اطلاعاتی را به رئیس جمهور آمریکا ارائه دهیم که به وسیه آنها و با اقدامهای غیر دیپلماتیک خطر موشکی کره شمالی کاهش یابد.چندی پیش رزمایش مشترک پدافند هوایی ولایت با همکاری قرارگاه پدافند هوایی خاتمالانبیاء ارتش و نیروی هوافضای سپاه در مناطق پدافندی مرکز، شرق و شمالشرق کشور برگزار شد.
این رزمایش با هدف کسب آمادگی و قابلیت دفاع هوایی در شرایط خاص و پاسخ به تحرکات تروریستی در شرایط سخت و ارزیابی آمادرسانی رزمی با استفاده از تمامی سامانههای پدافندی نیروهای مسلح برگزار شد.
در این رزمایش نیروهای مهاجم در قالب گروه نارنجی و استقلال عملکرد 360 درجه با جنگندهها، در مقابل بخشی از سامانههای جنگال ارتش و سپاه در مقابل نیروهای پدافندی، پایگاههای نهاجا و پهپادهای پیشرفته قرار گرفتند. یگانها پدافندی ارتش و سپاه نیز با بکارگیری انواع سامانههای راداری از جمله رادارهای کاوش، مطلع الفجر بیگ بیرد (BIG BIRD) به رصد و پایش آسمان منطقه رزمایش پرداختند.
همچنین در این رزمایش تمرین مشترک دفاع هوایی با بهرهگیری از وحدت فرماندهی تخصصی و ارتقای اشراف اطلاعاتی در قالب شبکه یکپارچه فرماندهی برای کنترل و طرحریزی عملیات کشف و مقابله با تهدیدات ناهمتراز و ارزیابی عملکرد یگانههای پهپاد و توسعه استقلال تاکتیکی در شرایط بحران و شرایط تهدید نوین هوایی اجرا شده است.
در این رزمایش از کلیه تجهیزات و روشهای جنگ الکترونیک برای مقابله با روشهای دشمن بهرهبرداری شد و انواع سناریوهای غیرمترقبه مورد ارزیابی قرار گرفت.
در بخش دیگری از این رزمایش سامانههای اس300 ، مرصاد، تلاش و اس 200 قرارگاه پدافند هوایی ارتش و سامانههای سوم خرداد و تور ام-1 نیروی هوافضای سپاه به همراه سایر سامانههای توپخانهای و دوشپرتاب اهداف از پیش تعیین شده را در انواع ارتفاعهای پست، متوسط و بلند با موفقیت منهدم کردند.
به گزارش خبرنگار دفاعی خبرگزاری تسنیم، یکی از ابزارهای مورد نیاز بالگردها، تجهیزات دید در شب و روز است که به خلبان این امکان را میدهد که علاوه بر توانایی هدایت بالگرد در شرایط نا مساعد جوی و تاریکی شب، بتواند مسافت دورتری را رصد کند که با چشم غیر مسلح این امکان برای خلبان میسر نیست. همچنین با استفاده از این تجهیزات بالگردها امکان تصویر برداری و شناسایی منطقه دشمن را نیز پیدا میکنند.